«گلی از گلستان(8)»
«مراقبت از گزند آن كس كه از انسان مى ترسد»
((هرمز)) فرزند انوشيروان (وقتى به سلطنت رسيد) وزيران پدرش را دستیگر و زندانى كرد. از او پرسيدند: ((تو از وزيران چه خطايى ديدى كه آنها را دستگير و زندانى نموده اى ؟))
هرمز در پاسخ گفت : خطايى نديده ام ، ولى ديدم ترس از من ، قلب آنها را فرا گرفته و آنها بى اندازه از من مى ترسند و اعتماد كامل به عهد و پيمانم ندارند، از اين رو ترسيدم كه در مورد هلاكت من تصميم بگيرند. به همين خاطر سخن حكيمان را به كار بستم كه گفته اند:
از آن كز تو ترسد بترس اى حكيم
وگر با چو صد بر آيى بجنگ
از آن مار بر پاى راعى زند
كه برسد سرش را بكوبد به سنگ
نبينى كه چون گربه عاجز شود
برآرد به چنگال چشم پلنگ
هدیه:401
نظرات شما عزیزان: